درهمه حال از خدا فراموش نکن
پدر محترم شهیدی می فرمودند: که من همه ساله بعنوان روحانی کاروان به سفرحج مشرف می شدم ازطریق سازمان حج زیارت مقرر شد یک امتحانی تعداد ششصد سئوال از روحانیون کاروان ها گرفته شود ومن خیلی به خودم اطمینان داشتم که ازهمه بهتر جواب دادم خوشحال بودم که اگر هیچ کس را به این بهانه دوباره نبرند من حتما" خواهم رفت چون به تمامی سئوال ها برحسب تجربه جواب دادم خاطرجمع نشسته بودم دیدم کاروان ها ثبت نام کردن روحانیون مشخص شد اعلان کردن پروازها درحال حرکت به سمت مکه می باشد کسی به من اعتنایی نمی کند زنگ زدم رئیس سازمان به استاندار به فرماندار هیچ کس جوابی ندادند یک دفعه به این فکر افتادم که من ازخدا فراموش کردم خود را برتر ازدیگران دانستم که من جواب سئوال ها رادادم تا کنون اگر رفته ام لطف خدا بوده من منتظرم آقای فلانی درست می کند نذر کردم که خدایا، من غیر توکسی را ندارم دوازده هزار صلوات گفتم صلوات ها تمام شد یک دفعه زنگ زدن که حاج آقا کجائید ، کاروان شما امروز حرکت می کند من رفتم فرودگاه که به کاروان برسم گفتند کاروان شما به سمت مدینه پرواز کرده باعجله سوار هواپیمای دیگر شدم که خود را زودتر برسانم وقتی به مدینه رسیدم گفتند هنوز ازایران هیچ کاروانی نیامده است شما چطور شده زود آمده اید من هم ازمحبت وعنایت خداوند بزرگ ممنون وشاکر شدم که همه چیز ازآن اوست وبرای اوست اگر او بخواهد همه چیز مهیا می گردد هیچ کس جز خدا کاره ای نیست